جدول جو
جدول جو

معنی بازار کا - جستجوی لغت در جدول جو

بازار کا
در حبیب السیر (چ قدیم طهران جزء 2 از ج 3 ص 110) چنین صورتی آمده است که ظاهراً دهی است به ساری بدین عبارت. ’سید نصیرعلی الفور به باررکا که اولکای او بود رفت...’ ولی در حبیب السیر (چ خیام ج 3 ص 349) بازرکا آمده است و در متن سفرنامۀ مازندران و استرآباد رابینو و ترجمه آن و فرهنگ جغرافیایی ستاد ارتش هیچیک از دو صورت فوق نیامده و فقط در فرهنگ جغرافیایی ج 3 بارکلا دهی از دهستان شهریاری بخش چهاردانگه شهرستان ساری ذکر شده است
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(رِ نَ)
بازاری در سیستان: و بازار نو اندر ربیعالاول بسوختند. (تاریخ سیستان ص 313). رجوع به احوال و اشعار رودکی ج 1 ص 483 شود، سرچشمه. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(رِ)
بازاری به بخارا. رجوع به احوال و اشعار رودکی ج 1 ص 560 شود، منصرف شدن:
به که در سوزنش میخواستم داد
از آن تدبیر بازاستاد کردم.
سوزنی
لغت نامه دهخدا
(سَ)
دهی است از دهستان کلاردشت بخش کلاردشت شهرستان نوشهر که در 7 هزارگزی حسن کیف در کوهستان واقع است. هوایش سردسیر و دارای 180تن سکنه میباشد آبش از چشمه و محصولش غلات و لبنیات و شغل مردمش زراعت و گله داری و تهیۀ زغال چوب و صنایع دستی اهالی قالی و جاجیم و شال بافی و راهش مالرومیباشد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3). و رجوع به ترجمه سفرنامۀ مازندران و استرآباد رابینو شود، احترام و آبرو و حیثیت و شخصیت کسب کردن
لغت نامه دهخدا
قصبۀ مرکز قضائی است در سنجاق وارنه از بلغارستان که در 50 هزارگزی شمال وارنه، و در 95 هزارگزی سلستره بر جادۀ واقعه در بین این دو شهر قرار دارد و برای تشخیص از همنام دیگرش ’حاجی اوغلی بازار جغی’ نیز گویند و مرکب از 108 پارچه قریه میباشد. در زمان ادارۀ عثمانیها دارای 5000 تن جمعیت مسلمان و عیسوی و بیست باب جامع و 12 باب مدرسه و سه تکیه و 513 باب دکان بود اخیراًدر نتیجۀ مهاجرت جمعی کثیر از مسلمانان، عده نفوسش خیلی تنزل کرده است. (از قاموس الاعلام ترکی ج 2)
لغت نامه دهخدا
تصغیر بازاری است و این دلیل بر این است که الف برای تصغیر هم می آید کذا فی القنیه، (هفت قلزم)
لغت نامه دهخدا
(رَ)
دهی است جزء بخش شهریار شهرستان طهران که در 25 هزارگزی جنوب مرکز بخش کنار راه آهن قرار دارد. سرزمینی است سردسیر با 68 تن سکنه، آبش از قنات، محصولش غلات، خربزه، دارای قلمستان، شغل مردمش زراعت و راهش ماشین رو است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 1)
لغت نامه دهخدا
تصویری از بازار شام
تصویر بازار شام
کنایه از شلوغی و ازدحام
فرهنگ فارسی معین
قله ای به ارتفاع ۳۹۲۰ متر در کلاردشت چالوس
فرهنگ گویش مازندرانی
روستایی از توابع کلار دشت چالوس
فرهنگ گویش مازندرانی
از توابع دهستان شیرگاه سوادکوه
فرهنگ گویش مازندرانی
از توابع دهستان لاله آباد بابل، روستایی از دهستان کجرستاق
فرهنگ گویش مازندرانی
بی روح، منزجر کننده، به طور آزاردهنده
دیکشنری اردو به فارسی